تو کافردل نمیبندی
نقاب زلف و
میترسم
که محرابم بگرداند
خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمانابرو
تو کافردل نمیبندی
نقاب زلف و
میترسم
که محرابم بگرداند
خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمانابرو