شخص عاقل تا چه پایه قوی است و تا چه حد از جاهلی که فقط در بند لذات و شهوات است نیرومندتر است زیرا شخص جاهل نه تنها تحت تأثیر عوامل خارجی است بلکه چیزی از لذات حقیقی روح درک نمی کند.
زندگی او با غفلت از نفس خویش و غفلت از خدا و اشیاء سپری می شود به محض اینکه از اجرای شهوات میماند از زندگی میماند. برعکس مرد خردمند از آن جهت که خردمند است، بندرت دچار اضطراب روحی می گردد و از خود آگاه است و خدا را در ضمیر دارد و اشیاء را در ضرورت ابدی آنها درک میکند او هیچ وقت از هستی نمیماند و همواره از لذات معنوی روحی برخوردار است. با آنکه راهی را که نشان داده ام سخت است ولی میتوان پیدا کرد. واضح است که آنچه بندرت به دست میآید پیدا کردن آن مشکل است. اگر آرامش و سلامت بدون اشکال در دست همه قرار گیرد کسی از آن محروم نمی ماند. هر چیز نفیس و عالی هم نادر است و هم به سختی به دست می آید.