شعری عاشقانه از حسین منزوی را بخوانید: همواره عشق بی خبر از راه میرسد چونان مسافری که به ناگاه میرسد وا مینهم به اشک و به مژگان تدارکش چون وقت آب و جاروی این راه میرسد اینت زهی شکوه که نزدت سلام من با موکب نسیم سحرگاه میرسد با دیگران نمینهدت دل به دامنت چونانکه دست خواهش کوتاه میرسد میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم تا آهوی تو کی به کمینگاه میرسد هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شهر وقتی که سیب نقره ای ماه میرسد شاعر! دلت به راه بیاویز و از غزل طاقی بزن خجسته که دلخواه میرسد