قسمتی از کتاب نقشه راه اثر کارول.اس.پیرسون
جهان ما آنقدر پیچیده و در هم تنیده شده است که همه باید روانمان و استعدادهای بالقوهاش را درک کنیم. ضروت دارد بدانیم که ما هیچگونه آموزش نظاممندی را تجربه نکردهایم تا بتوانیم خودمان، علایق و استعدادهایمان را به خوبی بشناسیم. این عدم شناخت تا جایی پیش میرود که منجر به شکلگیری اختلالی نظیر افسردگی میشود و ما را محتاج کمک رواندرمانگرها میکند. ما لازم است با در نظر گرفتن یک راهکارعملی به بیداری قهرمان درونمان کمک کنیم.
امروزه همه ما میدانیم که باید با ورزش مناسب و خوردن غذاهای سالم، سلامت جسمی خود را حفظ کنیم و نباید منتظر بمانیم تا بیمار شویم و به مراجعه به دکتر احتیاج پیدا کنیم. مسئله سلامت روان نیز چنین ملاحظهای را دارد و ما لازم است که درباره آن بیشتر بدانیم. کتاب نقشه راه اثری است که در این به ما کمک میکند تا به خودشناسی عمقی دست پیدا کنیم.
خلاصه کتاب نقشه راه
به طور خلاصه میتوان گفت که این کتاب نقشه راه خودشناسی ماست. در اثر فوق به ما شش راهنمای درونی یا کهن الگو معرفی میشود تا در مسیر زندگی یاریگرمان باشند. این کهن الگوها در همه دوراهیهای زندگی میتوانند به ما کمک کنند تا تصمیم درستتری را بگیریم. کتاب فوق از دو بخش اصلی و ده فصل تشکیل شده است. قسمت اول کتاب که بزرگتر است را میتوان در معرفی کهنالگوهایی همچوم معصوم، جنگجو، حامی، بازگشت معصوم و جادوگر خلاصه کرد. در واقع ما در این بخش با راهنماهای خود آشنا خواهیم شد. اما قسمت دوم ماهیت کاربردیتر و عینیتری دارد و پس از آنکه به دانش نظری لازم رسیدیم یاد میگیریم که چگونه آنها را به کار ببندیم. گاهی اوقات فراموش میکنیم که باید در یک موقعیت خاص از چه راهنمایی استفاده کنیم، به همین خاطر این بخش کتاب اهمیت مهمی بر زندگی شخصیمان میگذارد و به ما تسلط بیشتری میدهد.
این کتاب علاوه بر ده فصل اصلی خود چند پیوست مهم نیز دارد که دانش شما را در این حوه تکمیل خواهد کرد.
کهن الگوها چیستند؟
تا به اینجا درباره کهنالگوها سخنان زیادی گفتیم، کتاب فوق با اتکا به کهن الگوها نوشته شده است به همین دلیل ضرورت دارد که تا حدی با این مفهوم پیچیده آشنایی پیدا کنیم. کهن الگوها را میتوانیم به نحوی ساختار بنیادین روان به شمار بیاوریم. اولین فردی که کار بر روی کهن الگوها را آغاز کرد روانشناس شهیر و برجسته سوئیسی پرفسور کارل گوستاو یونگ بود. به بار یونگ برخی از تیپها و رفتارها از گذشته در انسانها ماندگار باقی ماندهاند و همچنان قدرتمند و تاثیرگذار به شمار میآیند. کهن الگوها در در ناخودآگاه جمعی یا روان عینی جوامع انسانی باقی میمانند، پرفسور یونگ با توجه به مطالعاتش توانسته بود تعدادی از کهنالگوها را درخوابهای مراجعان خود و همچنین در ادبیات، اسطوره، مذهب و هنر کشف کند. کتاب پیش روی ما با ایجاد نوعی خودآگاهی درباره کهنالگوها کمکمان میکند تا زندگی بهتری را بتوانیم تجربه کنیم.
چرا شناخت ساختار ذهن و روان از اهمیت بالایی برخوردار است؟
جهان امروز با گذشته تفاوتهای بسیاری دارد در روزگار گذشته نقشهای جنسیتی، الگوهای کاری و کاستهای اجتماعی، انتخابهلای پیشروی ما انسانها را محدود میکردند و رفتارهایمان به مراتب مشخصتر و قابل پیشبینیتر بود. اما امروز مسئله قومیت در جهان تقریبا رنگ باخته است، با رشد سرمایه داری مدرن نیز تحرک میان طبقات شدت بیشتری گرفته است و ما انسانها از هر زمان دیگری آزادتر از قید و بندهای گذشته هستیم و حق انتخاب بیشتری داریم. به همین خاطر لازم است که خودمان را بیشتر بشناسیم.
قسمتی از کتاب زندگی برازنده ی من کارول اس. پیرسون، هیو. کی. مار مترجم کاوه نیری
هر یک از ما روایت اسطورهاى، ارزشمند، و منحصر بهفرد زندگى خود را پیگیرى مىکنیم. گاهى این داستانها و جریانات آن گستردهتر از لحظات و وقایع مختلف زندگى ماست. هر کس سفر اسطورهاىِ یگانه و اسرارآمیزى را سیر مىکند. وقتى که به اهداف قلبى و مسیر اسطورهاى زندگىتان اهمیت مىدهید در حقیقت براى خود ارزش و احترام قائل مىشوید. در ضمن مىتوانیم به کسانى که در جهت اهداف قلبى خود گام برمىدارند احترام گذاریم، حتى اگر با آنها توافق کامل نداریم.
احترام گذاشتن به فرآیند زندگى از راه ارج نهادن به داستانهاى اسطورهاى و هدایا و مزایایى که با خود به ارمغان مىآورند میسر مىگردد. و گاهى باید آن روایت و اسطورهاى را که انگیزه و لذت را به زندگىمان باز مىگرداند بیابیم و دنبال کنیم. هر یک از ما براى انجام دادن کار و رسیدن به اهداف مهم و یگانهاى به این دنیا آمدهایم. اگر این کار را انجام دهیم و آن اهداف را دنبال کنیم موفقیت و رضایت خاطر چشمگیرى بهدست خواهیم آورد. البته در مسیر این راه طبیعتا اشتباه مىکنیم و با موانع و معماهاى متفاوتى روبهرو مىشویم.
آشنایى ما با این چالشها باعث مىشود که درک و گذشت بیشترى نسبت به دیگران داشته باشیم و البته کنترل و حدومرز زندگى خود را طورى تنظیم نماییم که کارهاى آنها بىخود و بىجهت به ما آسیب نرسانند. هوش اسطورهاى (توانایى تشخیص دادن داستانى که یک فرد یا گروه دنبال مىکند) ما را در درک کردن روال و مسیر زندگى خود و دیگران و خوبىها و بدىهاى آن یارى مىدهد.
شدت آسیبدیدگى درونى بعضى از افراد در حدى است که به کمک و خدمات حرفهاى یک مشاور نیازمندند. از طرف دیگر اغلب اشخاص سالم و عادى مىتوانند حتى از سنین پایین دبستانى هشیارى اسطورهاى را مانند یک مهارت عادى زندگى تجربه کنند. آموزش این مهارتها به افراد و گروهها بسیار ارزشمند و مفید است. این توانایىها ما را در حل کردن مشکلات، پیشگیرى از بروز اختلافها و ایجاد یک زندگى متعادل و سالم یارى مىدهند.