احمد عبادی ، محمد موسوی ، محمدرضا شجریان
حجاب چهره جان میشود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس که در سراچه ترکیب تخته بند تنم اگر ز خون دلم بوی شوق میآید عجب مدار که همدرد نافه ختنم طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم
آخی .بیا تا دست ازین عالم بداریم، بیا تا پای دل از گل برآریم – اجرای خصوصی استاد محمدرضا شجریان