خیال تو اجرای خصوصی ابوعطا – آواز محمدرضا شجریان سهتار پرویز مشکاتیان
نفس نفس اگر از باد بشنوم بویت زمان زمان کنم از غم چو گل گریبان چاک
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده میدارد و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا لأن روحی قد طاب ان یکون فداک عنان مپیچ که گر میزنی به شمشیرم سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک حافظ ( گنجور ) - ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد بسازم خنجری نیشش ز پولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد باباطاهر دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت - دلی دیرم چو مرغ پا شکسته چو کشتی بر لب دریا نشسته تو گویی طاهرا چون تار بنواز صدا چون میدهد تار شکسته باباطاهر